۱۵۱۹۰۳۰
۲۴۳۵
۲۴۳۵
پ

آن پسرک که قلب جهان را لرزاند، غریبانه از میان ما رفت!

روز گذشته خبر آمد که پسرک فیلم دزد دوچرخه از میان ما رفته. یکی از چهره های ماندگار تاریخ سینما شخصیت پسرک مظلوم و دوست داشتنی فیلم جاودانه "ویتوریو دسیکا" است.

برترین‌ها: روز گذشته خبر آمد که  پسرک فیلم دزد دوچرخه از میان ما رفته. یکی از چهره های ماندگار تاریخ سینما شخصیت پسرک مظلوم و دوست داشتنی فیلم جاودانه "ویتوریو دسیکا" است. سکانس پایانی فیلم و گریه‌های معصومانه وی از قاب‌های درخشان تاریخ سینماست. بازیگر این نقش "اِنزو استایولا" بود که تصمیم شجاعانه‌ای گرفت و زود سینما را کنار گذاشت و معلم شد و به قول معروف در اوج خداحافظی کرد ولی اثرش در تاریخ جاودانه شد. وی دیروز در ۸۶ سالگی در رم درگذشت. گویا خدا او را با بازی در همان نقش خلق کرده بود.

2021-4-bruno-ricci-66cc7d0b2b5676090d0215ca

از دردی گریسته‌ام که از آن من نیست

Bicycle Thieves یا دزد دوچرخه اثر دسیکای بزرگ است. کارگردان بسیار بزرگ که سینمای جهان را متحول کرد. مهم‌ترین اثر او نیز همین دزدان دوچرخه است. دسیکا فیلم را در سال ۱۹۴۸ ساخت و داستان آن درباره کارگر بیکاری به‌نام «آنتونیو» (ماجورانی) است که سرانجام به‌عنوان اعلان‌چسبان استخدام می‌شود. وی مجبور است برای اینکه در این شغل تأیید شود، دوچرخه‌ای را به همراه داشته باشد تا به وسیله آن پوسترهایی در سطح شهر نصب نماید. از این رو با توجه به تهی‌دستی خانواده‌اش، با پول ملحفه‌های تخت خواب خانه که می‌فروشد و دوچرخه قدیمی خود را که گرو بانک است، آزاد می‌کند و سر کار می‌رود. اما در روز اول کار، دزدی دوچرخه آنتونیو را در هنگام کار کردن وی می‌دزدد و آنتونیو مجبور است برای اینکه شغلش را از دست ندهد، هرچه سریعتر دوچرخه‌اش را پیدا کند.

6987

داستان، نیم پرده اول خود را چنان دقیق ساخته که همان‌چیز در همان ابتدا برای مخاطب آشکار می‌شود. نقطه عطف اول نیز چنین است. دوچرخه ماجورانی در همان روز اول کار دزدیده می‌شود. میزانسن کفی ضعیف است. چرا ماجورانی دوچرخه را اینقدر دور از خودش قرار داده؟ چرا سریع به سراغ دزد نرفت و… اما با وجود ضعیف‌های تکنیکی، فرمِ نقطه عطف اول داستان از آب درآمده و ما به جهان پُر آشوب ماجورانی پرتاب می‌شویم. او باید دوچرخه‌اش را پیدا کند. چاره‌ای نیست وگرنه دوباره به فقر لعنتی باز خواهد گشت.

ماجورانی نابود شده به سراغ پلیس می‌رود و دسیکا با این صحنه چه‌ها که نمی‌کند. ماجورانی تمام اطلاعات را به پلیس می‌دهد اما پلیس به او اهمیتی نمی‌دهد. پلیس از همکارش می‌پرسد آیا پرونده مهمی است؟ همکار پاسخ می‌دهد نه! ماجورانی با شنیدن این “نه” نابود می‌شود! این دوچرخه برای او همه‌چیز است. بدون این دوچرخه ماجورانی کار ندارد و بدون کار او اصلا انسان نیست. از طریق چشمان ماجورانی می‌شود آشوب درون را فهمید. او کلافه و خسته از روزگار تصمیم می‌گیرد خود به سراغ دوچرخه‌اش برود. در این صحنه نیز دوستان فقیر او به کمکش می‌آیند. گویی در این جهان این بدبخت‌ها و بیچاره‌ها هستند که باید هوای همدیگر را داشته باشند. جستجو‌ها به نتیجه نمی‌رسد. ماجورانی با فرزندش که بازی فرزند نیز بسیار فوق‌العاده است، با کلافگی خاصی شهر رم را در جستجوی دوچرخه می‌گردد. در همین جا اعلام کنم که فرزند عالی است. چهره او چنان به فرم رسیده که می‌شود جهانش را باور کرد. بچه‌ای است بی‌گناه که در دنیای پس از جنگ دچار خانواده‌ای بسیار فقیر شده و خود نیز با وجود سن بسیار کم مجبور به کار است. جبر روزگار پدرش را درآورده و اکنون همه تلاشش را می‌کند که دوچرخه پدر را پیدا کند حتی اگر درکی درست از وضعیت نداشته باشد.

ابتکار دسیکا برای درک مخاطب

دسیکا سرگردانی در رم را زیاد به تصویر کشیده. عمدا این‌کار را کرده تا مخاطب سرگردانی ماجورانی را درک کند. ماجورانی که به پیش‌گویی و فال‌بینی علاقه و اعتقاد نداشت، دست به دامن فال‌گیر می‌شود. هر انسان درمانده‌ای چنین می‌کند. چگونه مهم نیست، فقط این داستان حل شود.

Untitled

البته دسیکا با فضا نیز بازی‌هایی فرمیک کرده است. باران نماد خیر و پاکی و خوبی است. اما در دزدان دوچرخه باران چیز دیگری است. باران می‌بارد و همه دوچرخه‌ها را برداشته و به خانه می‌روند. ماجورانی و فرزندش خیس و آبکش شده به گوشه‌ای می‌روند؛ نمی‌دانند چه کنند! باران رفته رفته بدتر می‌شود و کلافگی تصویر نیز همراه با او بیشتر می‌شود. در این سفر آپولونویی مخاطب همراه ماجورانی می‌شود. دوچرخه برای او نیز مسئله شده است. باید این لعنتی را پیدا کرد. پیدا نیز می‌شود. ماجورانی دوچرخه را در خانه جوانی پیدا می‌کند که ده برابر از او بدبخت‌تر است. در دوراهی اخلاقی عجیبی گیر می‌کند.

آیا این پسر جوان به راستی دزد است؟ آیا جبر روزگار او را به این روز انداخته و او فی‌نفسه از درون انسان درستی است؟ این سوال دقیقا سوال انسانی است که از گاندی پرسیدند. به او گفتند شخصی برای تهیه دارو برای فرزند بیمارش دزدی کرده. دلیل موجه است اما او دزدی کرده حال حکم چیست؟ گاندی پاسخ می‌دهد که تمامی قوانین به وجود آمده تا انسان راحت زندگی کند. اما اگر قانون باعث شده تا این پدر عاجز از تهیه داروی مورد نیاز فرزندش باشد، پس این قانون باید شکسته شود.

55

Bicycle Thieves نیز همچین چیزی را به تصویر می‌کشد. ماجورانی نمی‌داند چه کند. می‌گوید شکایتی ندارم. می‌رود و در مسیر تصمیم می‌گیرد دوچرخه‌ای بدزدد. اما گیر می‌افتد و سپس توسط کسی که مثل خودش دلش به رحم آمده، آزاد می‌شود. اما این آزادی با یک حس شرم ترکیب می‌شود. گویی در این جهان، فقیر باید از فقیر بدزدد تا زنده بماند. کسی چیزی از بورژوازی نمی‌دزدد.

برای من مهم نیست؛ من هنوز دوستت دارم!

ماجورانی  به سمت خانه می‌رود. حس شرم مقابل فرزندش او را فرا گرفته اما فرزند دستان او را می‌گیرد و به آرامی می‌فشارد. چشمانش غیرمستقیم به پدر یادآور می‌شود که برای من مهم نیست. من هنوز دوستت دارم. پیش تو هستم. دسیکا نیز دوربین را رفته و رفته کلوز می‌کند به دست‌ها. دست‌ها در هم گره می‌شوند. اهمیت خانواده به تصویر کشیده می‌شود. سپس دوربین ایستاده و ماجورانی دور می‌شود. می‌رود و معلوم نیست که قرار است چه بلایی سرش بیاید. همان‌طور که گفتم دسیکا پاسخ نمی‌دهد بلکه سوال مطرح می‌کند.

3

در پایان می‌شود گفت که فیلم Bicycle Thieves یک شاهکار به تمام معناست که می‌شود درباره پلان به پلان آن حرف زد. فوق‌العاده است. در این روزهای مبتذل سینمایی که هر اثر بی سروپایی لقب شاهکار می‌گیرد؛ تماشای Bicycle Thieves یادآوری می‌کند که شاهکار دقیقا به چه معناست. 

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج

OSZAR »